روزگاری قدرت در اختیار کسانی بود که اطلاعات را در اختیار داشتند و به شکل قطرهچکانی به مخاطبانشان میفروختند. هرچه حلقه این جمع کوچکتر، اقتدار آنها بیشتر بود. حالا هم چنین خواستی هست ولی اوضاع بهطرز بیرحمانهای عوض شده است.
توسعه تکنولوژی ارتباطی آنچنان دنیا را بر بلندی قلهها نشانده که دیگر هیچ چیز پنهان نمیماند. اخبار در لحظه وقوع منتشر میشوند و صندوقچه اسرار در اتاقهای خبر قفل نیست.
دغدغه سرعت انتشار اخبار همچنان باقی است اما این سرعت اکنون نفس روزنامهنگاران را گرفته است. فضای مجازی، کار خبر رسانی در رسانهها را بلاموضوع کرده است. دیگر مقابل دکههای مطبوعاتی، جشنوارهای از روزنامهها و مجلات بر پا نیست که هر صبح و عصر مردم مشتاقانه مقابلش بایستند و به تیترها زل بزنند. آنان ساعتها پیشتر از روزنامهها، اخبار را میدانند و حتی برای خود تیترهای یک و 2 و 3... را در ذهن انتخاب کردهاند. حالا کمتر کسی از خبرنگاران میپرسد: چه خبر؟
روزنامهها مغلوب تکنولوژی و زمان شدهاند. این هر دو اگرچه به مفهوم خبر جان تازه داده است اما گویی کار خبررسانی روزنامهها بهشکل سنتی در حال پایان است. روزنامهها در تازهترین شمارههای خود چه خبری میتوانند منتشر کنند که آحاد مردم از آن بیاطلاع هستند؟ مگر نه اینکه سایتها و کانالهای ماهوارهای در لحظه مردم را میان حوادث میبرند و هر آنچه رخ میدهد، در کسری از ثانیه منتشر میکنند؟
مثلی معروف وجود دارد که میگوید در روزگاری نهچندان دور مردم وقتی از آغاز یک حمله نظامی در جبهههای جنگ آگاه میشدند که حمله تمام شده بود و طرفین جنگ یا به صلح نزدیک شده و یا پیامدهای این حمله را مدیریت میکردند. حالا درست از لحظهای که برای مثال ارتش عراق عملیات بازپسگیری موصل از داعش را آغاز میکند، مردم در جریان لحظهبهلحظه اتفاقات هستند. آنان میدانند همین حالا ارتش عراق تا کجای موصل پیش رفته است؛ داعش مشغول چه کاری است؛ تلفات چه میزان است؛ آوارگان در کجا مستقرند و سرانجام شریک شور و احساسی هستند که در همین حالای جبهههای جنگ جاری است.
تصور کنید روزنامهها بخواهند اتفاقات پنجشنبه را در شماره شنبه خود منتشر کنند. آیا چیزی اضافهتر از اطلاعات مردم دارند؟ برای مثال روزنامههای پنجشنبه 20 آبان 95 (10 نوامبر 2016) چه خبر تازهتری را که مردم از نتیجه انتخابات آمریکا دارند، خواهند داشت؟ هشتم نوامبر(سهشنبه) رأیگیری آغاز شد. نهم نوامبر (چهارشنبه) نتیجه اعلام شد. مردم جهان لحظهبهلحظه اخبار نتایج آرای ایالات 50گانه این کشور را دنبال کرده و چهبسا بیش از روزنامهنگاران از کم و کیف انتخابات این کشور اطلاع یافتهاند. خبر یعنی تازگی. روزنامهنگاری هم آمیخته با خبر است. اگر تازگی را از روزنامهها بگیریم، چه چیز برای آنها باقی میماند؟
سؤال این است: آیا غلبه تکنولوژی و زمان بر سرعت خبررسانی روزنامهها باید به معنای تسلیمشدن باشد؟ یا هنوز روزنامهها میتوانند منبع اخبار و تازگی باشند؟ برخی ناامیدانه براین باورند که باید از صفحات کاغذی به فضای مجازی نقل مکان کرد. قبول تغییر ناگزیر است. ولی برخی دیگر نه بابت سرسختی، بلکه با نگاه به کارویژههای روزنامه و روزنامهنگاری، هنوز حیات این حرفه را بلندمدت میدانند. به نظر این گروه تا وقتی خبر هست، روزنامهنگاری هست. تکنولوژیهای ارتباطی فرصتی است موقعیتساز برای ارتقای روزنامهنگاری. کافی است با تغییرات زمانه تعامل سازندهای داشت. این تعامل وقتی ممکن است که روزنامهنگاران - بویژه روزنامهنگاران ایرانی- میان اطلاعرسانی و پیامرسانی جایگاه تازهتری برای خود نزد مخاطبانشان تعریف کنند. در این صورت اگر اتاقهای خبر عمومی شده ولی این روزنامهنگارانند که میتوانند با رمزگشایی از اخبار و رویدادها همچنان منبع و مرجع باشند. این کار خاصه برای روزنامهنگاری فارسیزبان هنگامی میسر است که نخست، از آماتوریسم و عوامگرایی خلاص شود. دوم، بیاموزد که چگونه ارزشهای خبری را یافته و برای بیان «چرایی» و «چگونگی» اخبار و رویدادها تحلیل و تفسیر کند. روزنامهنگاری عصر مدرن محدود به خبربیاری و خبرنویسی نیست. روزنامهنگاری به نیروی مؤلف نیاز دارد. روزنامهنگار غیرمؤلف محکوم به تسلیم در مقابل تکنولوژی و زمان و سرانجام عزلت است.
اگر قرار است روزنامهنگاری همچنان باقی بماند، دکههای مطبوعاتی محل تجمع بینندگانی شود که مثل سابق حریصانه تیترهای روزنامهها را بخوانند و جذابیت تیترها آنان را ترغیب به خرید روزنامهها کند، راهی جز تربیت، پرورش و توسعه روزنامهنگاری حرفهای نیست.
سرعت، هنوز دغدغه روزنامهنگاران است اما باید نفس تازه کرد و همپا با سرعت، سرعت گرفت.
نظر شما